در استقبال از تشكيل شوراي ملي صلح / عيسي سحرخيز
جبهه اي همه جانبه اما هم جهت كه پايه هاي خود را بر روي دوش حركت هاي پيشين شخصيت هاي حقيقي و حقوقي طرفدار صلح، دمكراسي، توسعه و حقوق بشر- درقالب ها و هويت هاي فردي يا جمعي- مي گذارد تا از نقطه اي رفيع تر و شرايطي مستحكم تر، پيگير و پاسدار منافع ملي و مصالح بين المللي ايران باشد. نه تنها تبديل به سد سديدي در برابر جنگ طلبان و فرياد بلندي ضد تحريم گران گردد، بلكه نارضايتي ملت ايران را از شرايط تحميلي "نه جنگ و نه صلح" بيان دارد؛ نه تنها فرياد رساي ناخشنودي ايرانيان از وقوع جنگ و خونريزي باشد، بلكه پژواك بلند ناخرسندي آنان از بروز درگيري و خشونت داخلي باشد.
در استقبال از تشكيل شوراي ملي صلح
عيسي سحرخيز Aftab_iran@yahoo.com - سه شنبه 18 تیر 1387 [2008.07.08]
اولين گام اساسي براي تاسيس و تشكيل "شوراي ملي صلح" درشرايطي روز پنجشنبه برداشته شد كه سياست "تهديد و تحبيب" كشورهاي غربي، به ويژه آمريكا، با دو رويكرد با ظاهر متضاد، اما با هدفي واحد - كنار گذارده شدن برنامه غني سازي انرژي هسته اي ايران- اين روزها هرچه بيشتر در فضاي افكار عمومي جلوه گر است.
از يك سو، روزي نيست كه صداي طبل جنگ از داخل و خارج شنيده نشود و بحث حمله نظامي گسترده يا محدود اسرائيل يا آمريكا به گوش نرسد يا برنامه هاي واكنشي يا پيشگيرانه فرماندهان نظامي ايران مطرح و اعلام نگردد و از سوي ديگر، مذاكره كنندگان حرفه اي يا مقام هاي ديپلماتيك دو طرف بذر اميدي در دل صلح خواهان نپاشند كه بالاخره بن بست مذاكرات شكسته شده و امكان رسيدن به يك توافق بنياني در چارچوب "تلفيقي از بسته هاي پيشنهادي" فراهم آمده است. فضايي دوگانه كه هرچند چراغ اميد را در دل ملت روشن نگاه مي دارد، اما چندان موجب باز شدن قفل بسته ي امور سياسي- اقتصادي ايران و گردش طبيعي كار و تجارت نمي گردد؛ و هرچند كه فضاي بيم را دامن مي زند، اما امور روزمره ي كار و زندگي ايرانيان را چندان مختل نمي كند.
در اين فضاي شك و ترديد است كه پس از هشت ماه تلاش "كميته موقت صلح"، بالغ بر 70 كنشگر اجتماعي و فعال سياسي و مطبوعاتي، اعم از نويسنده و شاعر و هنرپيشه و كارگردان به همراه نمايندگان تشكل هاي كارگري، فرهنگي، دانشجويي و دانشگاهي در كنار نمايندگان حقوقدانان و وكلا و احزاب و گروه هاي سياسي تلاشي عملي را آغاز كردند و بيش از 50 تن از آنان در تاريخ سيزدهم تيرماه 87 دور هم گرد آمدند تا گسترده ترين نهاد جامعه مدني ايران را در غالب فراگيرترين جبهه ي صلح خواهي ملت رسما پايه ريزي كنند.
جبهه اي همه جانبه اما هم جهت كه پايه هاي خود را بر روي دوش حركت هاي پيشين شخصيت هاي حقيقي و حقوقي طرفدار صلح، دمكراسي، توسعه و حقوق بشر- درقالب ها و هويت هاي فردي يا جمعي- مي گذارد تا از نقطه اي رفيع تر و شرايطي مستحكم تر، پيگير و پاسدار منافع ملي و مصالح بين المللي ايران باشد. نه تنها تبديل به سد سديدي در برابر جنگ طلبان و فرياد بلندي ضد تحريم گران گردد، بلكه نارضايتي ملت ايران را از شرايط تحميلي "نه جنگ و نه صلح" بيان دارد؛ نه تنها فرياد رساي ناخشنودي ايرانيان از وقوع جنگ و خونريزي باشد، بلكه پژواك بلند ناخرسندي آنان از بروز درگيري و خشونت داخلي باشد.
نگاهي كه در پيام سعيد حجاريان به عنوان فردي كه سال هاست آثار خشونت و نفرت را بر جسم و جان خويش دارد، تبلور يافته است: " از آنجائيكه در وضعيت كنوني حاكم بر كشور ايران هر اقدامي در جهت جلوگيري از تعميق نفرت و بروز خشونت و درگيري داخلي، و وقوع جنگ و برخورد نظامي نيكو، و هر عملي در مسير حل منازعه و مناقشه و گذر از وضعيت "صلح مسلح" به "صلح پايدار" و برقراري آرامش و امنيت مفيد به حال جامعه است، به عنوان فردي كه را بر جسم و جان خويش دارم، از اين حركت پسنديده استقبال مي كنم".
يا بياني كه به گونه اي ديگر در سخنان هاشم آقاجري جانباز و قرباني جنگ تحميلي عراق عليه ايران جلوه گر شده است: "ملتها هيچ وقت با هم نميجنگند. جنگها بين دو طرفي است كه نميدانند براي چه ميجنگند. جنگها را كساني اداره ميكنند كه پشتسر ملتها قرار مي گيرند... اگر ملتها فريب نخورند و پياده نظام جنگ نشوند، صاحبان قدرت و سرمايه هيچگاه قادر نخواهند بود جنگافروزي كنند… شرايط امروز ما آثارش كمتر از جنگ نيست. جنگ گرسنگي، فقر، فحشا، دزدي و ناامني ايجاد ميكند، مگر امروز طبقات فرودست جامعه درگير با گرسنگي نيستند، مگر شاهد فقر و فحشا و... در جامعه نيستيم؟"
اين ها نمونه هايي از ديدگاه ها و مواضعي است كه طي سال هاي گذشته به كرات در سخنراني ها و مقالات يا بيانيه هايي گوناگوني كه امضاي صدها فعال سياسي و كنشگرجامعه مدني را در پاي خود داشته - اكنون جمعي از آنها در جايگاه هيات موسس، و حتما فردا جمعي وسيعتر و گسترده تر به عنوان اعضاي "شوراي ملي صلح" شناخته خواهند شد- تبيين شده است. همانگونه كه پيش تر نيز مادران صلح" در دو بيانيه ي "ضد جنگ" خود، دلمشغولي ها و نگراني هاي خويش را از بروز جنگ و وقوع خونريزي بيان داشتند. و يا در آخرين مورد، هفته ي پيش جمعي از پژوهشگران و استادان دانشگاه به صراحت اعلام كردند: "دانشگاهيان با آگاهي بر آثار و پيامدهاي شوم جنگ فرساينده ي تحميل شده بر ايران از سوي رژيم ديكتاتوري عراق که با حمايت قدرت هاي بزرگ آغاز شد؛ نسبت به بروز جنگي جديد ابراز بيزاري مي کنند. از اين رو، دانشگاهيان احتراز از جنگ را با حفظ عزت و شرافت کشور ضروري و تلاش براي جلوگيري از وقوع جنگي ديگر را وظيفه ملي خود مي دانند. دانشگاهيان با بکار گيري و تشديد تحريم هاي اقتصادي و تداوم شرايط "نه جنگ و نه صلح" مخالف اند و خواستار صلحي پايدار هستند. بر اين اساس، دانشگاهيان ايران از تمامي فعالان و جنبش هاي صلح طلب جهان مي خواهند که مخالفت خود را با دخالت هاي نظامي و توسعه طلبي هاي جنگ افروزان اعلام دارند و در چارچوب يک ائتلاف فراگير و همه جانبه بر ضد جنگ و در راه برقراري و تثبيت صلحي پايدار در منطقه تلاش كنند".
درخواستي كه نمايندگان جامعه ي صلح طلب آمريكا، سريع و روشن از زبان بانوي صلح اين كشور به آن لبيك گفتند و در پيام همتاي ايراني شيرين عبادي، خانم "جودي ويليامز" برنده ي جايزه ي صلح نوبل آمريكا، به نخستين نشست "شوراي ملي صلح" متبلور شد: "هرگونه حمله نظامي به كشور ايران از جهت سياسي، اقتصادي و بشردوستانه نتايج زيانباري هم براي مردم ايران و هم براي مردم آمريكا دربرخواهد داشت. حمله نظامي باعث خواهد شد تا وضعيت مدافعان حقوقبشر و فعالان اجتماعي و حقوق زن در ايران بدتر شود. در حالي كه خطر جنگ قريبالوقوع است، حمايت جامعه بينالمللي از شوراي ملي صلح در ايران و جنبش صلحطلبي در ايران در قبال جنگافروزان داخلي و خارجي ضرورت دارد تا صداي آنان رساتر به گوش جهانيان برسد."
هر چند كه ايرانيان از موضع نااميدي تاريخي ضرب المثل هاي فراواني چون "با يك گل بهار نمي شود" و "يك دست صدا ندارد" را در فرهنگ خويش نهادينه كرده اند، اما اين يك روي سكه بوده است، چون همان ها اميد را هم به جلوه هاي ديگر به نمايش گذارده اند كه "پايان شب سيه سفيد است" يا "اندك اندك جمع گردد وانگهي دريا شود".
اكنون آن اندك اندك ها، آن صداهاي پراكنده، آن قطره قطره هاي صلح خواهي ملت ايران به هم پيوسته و رود كوچكي شده و جريان يافته است. از اين رو، وظيفه ي تك تك و فرد فرد ماست كه آن را به دريايي خروشان تبديل كنيم. دريايي كه بر نيلگون آن مي تواند زورق هاي صلح خواهي و انسان دوستي و حقوق بشر روان شود و هر كس در حد و توان خود گوشه هايي از ماموريت هاي "شوراي ملي صلح " را به سر منزل مقصود رساند. چه فرق مي كند كه تلاش براي گذار از شرايط "نه صلح و نه جنگ" و منازعه به وضعيت صلح پايدار" باشد؛ يا "ترويج و تقويت فرهنگ انساندوستي، صلحطلبي و حقوق بشر در ايران"؛ "بسيج كليه منابع و امكانات براي ايجاد و تحكيم صلح و حمايت از شخصيتهاي حقيقي و حقوقي صلحطلب" باشد يا "همكاري با صلحخواهان جهان براي جلوگيري از تحميل جنگ، از سوي دو طرف منازعه، به ملت ايران"؛ و يا بالاخره، "تلاش براي ايجاد همگرايي و ائتلاف بين نيروهاي اجتماعي صلحطلب ايران، مخالف جنگ افروزان داخلي و خارجي".